خدا هدیه ای به آدم دادو مهر حوا را به دل او انداختباید آسمان را آذین می بستستاره ها را برق می انداختخدا لبخند زدتنهایی فقط زیبنده خودش بود!در جشن پیوند آسمانیمان، همه فرشته ها دعوت دارند!...آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست...ای از عشق پاک من همیشه مست من تو را آسان نیاوردم بدست بارها این کودک احساس من زیر باران های اشک من نشست من تو را آسان نیاوردم بدست...یک نفر آمده دنیای مرا سبز کندخواب و بیداری و رویای مرا سبز کندو به یمن نفس سبز و اهورایی عشقاز سرا تا به ثریای مرا سبز کند. ..سخن از پیوند سست دو نامو هم آغوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیستسخن از گیسوی خوشبخت من استسخن از دستان عاشق ماستکه پلی از پیغام عطر و نور و نسیمبر فراز شبها ساخته اند...دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد...” باز کن پنچره را من تو را خواهم برد به سر رود خروشان حیات آب این رود به سرچشمه نمیگردد باز بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز “...……و……. خانه ای میسازیم در بلندای بهار بر درخت احساس روی گلبرگ گل نسترنی که از آن عشق خدا می روید از احساس گل سرخ مدد می گیریم. و دل کوچکمان خشنود ز دیدار شما می گردد....عشق بهانه آغاز بود آغاز قشنگترین صبحدمان زندگیعشق بهانه سبز با هم زیستن بودو اینک وصال…بارش خوشبختی است بر آشیان عاشق ترین دستهارونق بهاری ترین ثانیه های زندگی ما باشید...از دورترین فاصله ها به هم رسیدیم و تا اوج بودن با همیمبهای عشق چیست به جز عشقبه هم رسیدن یعنی آغازباهم ماندن یعنی زندگیزندگی با عشق یعنی کامیابی پایان هر رفتن رسیدن است و ما اکنون به نقطهای رسیدهایم که آغاز یک رفتن است در این آغاز همسفر ما باشید...متنهای بسیار زیبا برای کارت عروسی یادتونه بچه بودیم می گفتینایشاا…عروسیتونحالا وقتشه تشریف بیارید!...دلمان می خواهد با نسیم سحری شاخه ای از گل یاس بوته ای از گل مریم بغلی از گل از گل سرخ همه را دسته کنیم برگیریم و بسازیم سبدی از پر طاووس سپید تا دهیم مژده بر آنان که در این بزم به ما پیوندند...من و او هم سفری یک دل و یک دانه شدیم هم ره دلشدگان راهی میخانه شدیم قدمی رنجه کنید و در ما بگشایید طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم...لانهای ساختهاند با گل یاس سفید در فراسوی بهار، ما ترا میخوانیم تا به لطف قدمت این دل کوچک ما گل به دامن بشود در انتظاریم با گل حضور خود محفل آرای سرور ما باشید...آغاز زندگی نوین خویش را جشن میگیرند حضور شما در این جمع نشانه پاکترین محبتهاست...برانیم تا دلهایمان را به مهر پیوند زده بهار را به استقبال برویم. حضورت ای دوست قدمهایمان را استوار و دلهایمان را گرم میکند...خدایا به هر آنکه دوست میداری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است و به هرآنکه دوستتر میداری بچشان که: دوست داشتن از عشق هم برتر است....بار سفر بستهایم به قصد دریای همدلی در پگاه آغازین این سفر همراهمان باشید...خانهای ساختهایم سایبانش همه عشق زیر پا فرش غرور در حصارش همه تکرار صفا ما در این جمع لطیف لطف دیدار تو را میطلبیم...میخواهیم مهربانی را بیاموزیم موسم نیلوفران ما شما را میخواند...پایان هر رفتن رسیدن است و ما اکنون به نقطهای رسیدهایم که آغاز یک رفتن است در این آغاز همسفر ما باشید...همتمان بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...دست در دست هم نهادهایم و سفره دوستی را در دشت آرزوها گستراندهایم تا هر خاطرهای را به زیبایی در دلها بیاوریم که زندگی تنها یادگاری از محبت است شوق فشردن دستان شما برایمان انتظاری است شیرین...آغاز میکنیم زیستن را پیوستن و یکی شدن را لطف حضور شما در جشن این آغازمایه شادی ما خواهد بود...مرا به رجعت خورشید باور است هنوز دل بستهایم به صبح سپید، به سپیدی بلندترین تیله خورشید دل بستهایم به زندگی، با ما باشید....یادتونه بچه بودیم میگفتین ایشاا.. خوشبخت بشین حالا دعاتون مستجاب شد...خانه ای ساخته ایم سایه بانش همه عشق زیر پا فرش غرور و حصارش همه تکرار صفا ما در این جمع لطیف لطف و دیدار تو را می طلبیم...شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد...آغاز زندگی نوین خویش را جشن میگیرند حضور شما در این جمع نشانه پاکترین محبتهاست...لانهای ساختهاند با گل یاس سفید در فراسوی بهار، ما ترا میخوانیم تا به لطف قدمت این دل کوچک ما گل به دامن بشود در انتظاریم با گل حضور خود محفل آرای سرور ما باشید...ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما...در انتظاریم با گل وجود خود محفل آرای سرور ما باشید...می سراییم با هم شعر شکفتن را در باغی از آرزو با نوایی از پیوند با آمدنتان هم صدایمان باشید...من و او هم سفری یک دل و یک دانه شدیم هم ره دلشدگان راهی میخانه شدیم قدمی رنجه کنید و در ما بگشایید طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم...دلمان می خواهد با نسیم سحری شاخه ای از گل یاس بوته ای از گل مریم بغلی از گل از گل سرخ همه را دسته کنیم برگیریم و بسازیم سبدی از پر طاووس سپید تا دهیم مژده بر آنان که در این بزم به ما پیوندند...برانیم تا دلهایمان را به مهر پیوند زده بهار را به استقبال برویم. حضورت ای دوست قدمهایمان را استوار و دلهایمان را گرم میکند...قلب من و تو را پیوند جاودانه ی مهری ست در نهان پیوند جاودانه ی ما ناگسسته باد تا آخرین دم از نفس واپسین ما این عهد بسته باد خدایا به هر آنکه دوست میداری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است و به هرآنکه دوستتر میداری بچشان که: دوست داشتن از عشق هم برتر است....روز وصل دوستداران یاد باد مقدمتان به دیده منت...از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند...بار سفر بستهایم به قصد دریای همدلی در پگاه آغازین این سفر همراهمان باشید ..زندگی رسم خوشایندی است ما گره خواهیم زد دلها را با عشق زندگی را با مهر ما به یک آینه یک بستگی پاک قناعت داریم مقدمتان را گرامی میداریم...خانهای ساختهایم سایبانش همه عشق زیر پا فرش غرور در حصارش همه تکرار صفا ما در این جمع لطیف لطف دیدار تو را میطلبیم...حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی...با سنت عشق گرد هم میآییم آنجا که دوست داشتن تنها کلام زندگی است....میخواهیم مهربانی را بیاموزیم موسم نیلوفران ما شما را میخواند....معنای عشق چیست بجز عشق بهم رسیدن یعنی آغاز با هم ماندن یعنی زندگی زندگی با عشق یعنی کامیابی...همتمان بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...دست در دست هم نهادهایم و سفره دوستی را در دشت آرزوها گستراندهایم تا هر خاطرهای را به زیبایی در دلها بیاوریم که زندگی تنها یادگاری از محبت است شوق فشردن دستان شما برایمان انتظاری است شیرین...آغاز میکنیم زیستن را پیوستن و یکی شدن را لطف حضور شما در جشن این آغازمایه شادی ما خواهد بود...زیر بام سعادت پیمان مهر میبندیم ما را در این میثاق همراه باشید...قلب من و تو را پیوند جاودانه مهری است در نهان پیوند جاودانه ما ناگسسته باد تا آخرین دم از نفس واپسین ما این مهر بسته باد...در پیشگاه حجت محض زمان مهدی(عج) منجی جهان منتدار حضور شمائیم....ای کاش عشق را زبان سخن بود آنها زندگی مشترک خود را جشن میگیرند با تشریف فرمائی خود سرافرازشان فرمائید...مرا به رجعت خورشید باور است هنوز دل بستهایم به صبح سپید، به سپیدی بلندترین تیله خورشید دل بستهایم به زندگی، با ما باشید....در میان همه گلهای نجیب گل مریم چیدمو در این محفل عشق با دوصد شاخه یاسمقدم پاک شما یاران را همه گل میکاریم...محفلی ساختهایم روشن از پرتو مهر سایبانش گل سرخبیریا همچو سپهرما در این محفل انس، در عبادتکده نورانی خودشوق روحانی دیدار تو در دل داریم...ما در این محفل انس، در عبادتکده نورانی خوداز دورترین فاصلهها به هم رسیدیمو تا اوج بودن با همیمبا حضورتان شادیمان را دو چندان کنید.....معاشران گره از زلف یار باز کنیدشبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید